تقدیم به دوستان لر زبان.....
(((در ادامه مطلب)))
تقدیم به دوستان ترک زبان..
(((در ادامه مطلب)))
تقدیم به دوستان کرد زبان عزیز......
(((در ادامه مطلب)))
ﻣﮑﺎﻟﻤﺎﺕ ﺧﯿﺎﻡ ﺑﺎ ﺩﻭﺯ ﺩﺧﺪﺭﺵ :
ﺩﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮﺵ: ﮐﺠﺎﯾﯽ ﻋﺠﯿﺠﻢ ؟
ﺧﯿﺎﻡ : ﻣﺎﯾﯿﻢ ﻭ ﻣﯽ ﻭ ﻣﻄﺮﺏ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﻨﺞ ﺧﺮﺍﺏ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻡ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﺩﺭ ﺭﻫﻦ ﺷﺮﺍﺏ ﺩﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮﺵ: ﻣﺸﺮﻭﺏ !؟؟
ﻣﮕﻪ ﺗﻮ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﻣﻦ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﻢ ؟؟؟
ﺧﯿﺎﻡ: ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﯾﯿﻦ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﺎﺭﻍ ﺑﻮﺩﻥ ﺯ ﮐﻔﺮ ﻭ ﺩﯾﻦ، ﺩﯾﻦ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﺩﻭﺯﺩﺧﺘﺮﺵ : ﺑﺎ ﮐﯿﺎ ﻫﺴﺘﯽ ﺣﺎﻻ ؟؟؟
ﺧﯿﺎﻡ: ﻓﺼﻞ ﮔﻞ ﻭ ﻃﺮﻑ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ ﻭ ﻟﺐ ﮐﺸﺖ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺣﻮﺭﯼ ﺳﺮﺷﺖ ﺩﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮﺵ : ﺁﺩﺭﺱ ﺑﺪﻩ ﺑﺒﯿﻨﻢ !!!
ﺑﯿﺎﻡ ﺑﺰﻧﻢ ﺩﻫﻨﺸﻮﻧﻮ ﺻﺎﻑ ﮐﻨﻢ !!!
ﺧﯿﺎﻡ: ﺭﺍﻩ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﻧﺪﺍﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﺟﺰ ﻣﻦ ﻭ ﺯﺍﻫﺪ ﻭ ﺷﯿﺦ ﻭ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﺳﻮﺍﯼ ﺩﮔﺮ
ﺩﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮﺵ: ﺍﻧﻘﺪ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺑﺨﻮﺭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﺕ ﺗﺎ ﺑﻤﯿﺮﯼ !!!
ﺧﯿﺎﻡ: ﮔﺮ ﻣﯽ ﻧﺨﻮﺭﯼ ﻃﻌﻨﻪ ﻣﺰﻥ ﻣﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻨﯿﺎﺩ ﻣﮑﻦ ﺗﻮ ﺣﯿﻠﻪ ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ
ﺩﻭﺯ ﺩﺧﺘﺮﺵ: ﺑﺮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭ ﺑﻤﯿﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭ
ﺧﯿﺎﻡ : ﭼﻮﻥ ﻣُﺮﺩﻩ ﺷﻮﻡ ﺧﺎﮎ ﻣﺮﺍ ﮔﻢ ﺳﺎﺯﯾﺪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﺮﺍ ﻋﺒﺮﺕ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺎﺯﯾﺪ
يه روزي يه جايي يه دل شكوندم
يكي عاشقم شد به پاش نموندم
چه اسون چه راحت ازش گذشتم
دلم رو به قلبي ديگه سپردم
پريشون و گريونو دل شكستم
هنوزم به هيچكي دلي نبسته
چقدر ميگفت دوباره دوباره برگرد
چه روزا كه بي من تنهايي سركرد
اما حالا كه دارم فكر ميكنم ميبينم انگار
اوني كه باخته بازي رو فقط من بودم اين بار
حتي يه بار نشد كه بعد از اون عشقو ببينم
از شدت عشق از رو لبي بوسه بچينم
پريشونم پريشونم من ديگه بيتو نه...... نميتونم
نميخونم نميخونم من ديگه بيتو نه........ نميخونم
.
.
چگونه بفهميم سحرو جادوشده ايم و درمان ان
درادامه مطلب بخوانيد.
کل خاطره های من سه رنگ بیشتر نیست../سفید/خاکستری/سیاه...میپرسی چرا؟ ...کودکیم صاف وزلال وپاک همچون رنگ سفید* جوانیم خاکستری...وپیریم(اکنون) سیاه....! اری زندگی یک خط مستقیم است...خطی از سفید به سیاه ...! رنگ خاکستری در حسرت سفید وسیاه دل حسرت خاکستری! خدایا مرا در اغوشت بگیر ومرا از این رنگ های سه گانه رهاییم ده و باقلموی محبت ولطف خویش سیز گردان..../* ..¤¤ زندگیتون همیشه سبز ¤* ...ازخدابخواین که هممون رو باز توی اغوشش بگیره وازگناه سیب ممنوعه بگذره*
سهراب سپهری در جشن تولد یک سالگی فرزندش گفت :
عزیزم ! یک بهار ، یک تابستان ، یک پاییز و یک زمستان را دیدی ! از این پس همه چیز تکراریست …
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
اونی که زود میرنجه زود میره ، زود هم برمیگرده . ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره ، اما دیگه برنمیگرده . . .
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی .
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن .
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره .
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری ، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته ، فراموش نکنی .
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر دنیاست . . .
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
از درد های کوچیکه که آدم می ناله ؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه .
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
اگر بتونی دیگری را همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی ؛ عشق تو کاملا واقعیه .
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته .
به یکجایی از زندگی که رسیدی ، می فهمی :
کسی که دوستت داره ، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش .
و بالاخره خواهی فهمید که :
همیشه یک ذره حقیقت پشت هر” فقط یه شوخی بود ” هست .
یک کم کنجکاوی پشت ” همین طوری پرسیدم ” هست .
قدری احساسات پشت ” به من چه اصلا ” هست .
مقداری خرد پشت ” چه میدونم ” هست .
و اندکی درد پشت ” اشکالی نداره ” هست .
زندگی چون گل سرخ است
پر از عطر . . پر از خار . . . پر از برگ لطیف . . .
یادمان باشد اگر گل چیدیم
عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند . . . !
...شاید روزی در گذر جاده ها از کنار هم بگذریم و بگویی: این غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود...
لحظه رفتنیست و خاطره ماندنی... تمام ابدیت عشق را به یک نگاه می فروختم اگر...... لحظه ماندنی بود و خاطره رفتنی...!
سلام
بچه ها من شبانه روز با وجود سرعت كم اينترنت سعي كردم كه مطالب زيادي رو در سايت قرار بدم والان هم دارم تلاشم رو ميكنم.
فقط مطالب اصلي ومهم در صفحه ي اصلي سايت قرار داده ميشن... بقيه ي مطالب ميرن به قسمت موضوعات.
ميتونيد به موضوعات كه مراجعه كنید
موفق باشيد.
چو هرگز نیابی نشانی ز شوی / ز گهواره تا گور دانش بجوی
ستاد تشویق دختران به درس خواندن!
آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید ! plz
خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است !!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود!
پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد !
مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش " بول بول بول بول" می کند! زهرمار، درد، مرض، کوفت ! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی ! جیش کنی تو شلوارت!
مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی ، که اختیارش رو دارم ! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید!
آقای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن قابلمه و ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده نمایید ! اکشن بودن دعوا به همین چیزاست!
خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست، بلکه موجب می شود که شیرتان بوی " بچه سوسک مرده " بدهد.
آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ جیش خود ندارند و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا "پووووووف" می کنید به حداقل می رسد ! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم
هواپیمایی درحال سقوط بود و یک چتر نجات کم بود، بنابر این یک نفر باید فداکاری می کرد
.زین الدین زیدان یک چتر بر داشت و گفت : من بهترین فوتبالیست جهان هستم و باید نجات پیدا کنم این را گفت و پرید
.برد پیت هم یک چتر دیگر بر داشت و گفت: من مح ...بوب ترین هنرپیشه جهان هستم و باید نجات پیدا کنم. این را گفت و پرید
....
احمدی نژاد هم یک چتر بر داشت و گفت: من باهوش ترین رئیس جمهور دنیا هستم و باید نجات پیدا کنم. این را گفت و پرید
.فقط دو نفر در هواپیما مانده بودند. یک پسر بچه نه ساله و پاپ ژان پل دوم . پاپ گفت: فرزندم ! من عمر خودم را کرده ام و آینده پیش روی تو است. بیا این چتر را بردار و خودت را نجات بده
پسر بچه گفت: احتیاجی نیست. اون آقاهه که می گفت باهوش ترین رئیس جمهور دنیاست، با کوله پشتی مدرسه من پرید بیرون
...