loading...
سايت رسمي دانشجویان پرستاری همدان نيم سال دوم-1391
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
يلداي هرسالتان خوش وخرم وبه ميمنت وشادي 0 312 saeid
6ویژگی مهم یاران موعود عصر(عج) 0 89 saeid
فواید سبیل برای آقایان را بدانید 0 86 saeid
دختر عموی ((phd)) دار ما(داستان کوتاه) 0 71 saeid
محبوب خدا 0 66 saeid
حماقت یا جنون عشق؟ 0 67 saeid
دوستی.... 0 63 saeid
بيانيه شركت در نظرسنجي 0 67 saeid
نيمه شعبان مبارك 0 102 saeid
مرکز علوم و اعصاب ایران قطب علمی جهان می‌شود 0 79 saeid
اعلام تعرفه‌های جدید دندانپزشکی از هفته‌ آینده/ کاهش 70 درصد پرداختی مردم از \"خدمات د 0 85 saeid
هیچ ارتباط الکترونیکی از کنترل کامل سرویس‌های جاسوسی آمریکا مصون نیست/ \"NSA 0 91 saeid
خردسال ترين شهيد حملات داعش تصوير 0 94 saeid
بيوگرافي بهادر مالكي صداپيشه فاميل دور گفتوگو 0 206 saeid
شناسنامه فاميل دور 0 481 saeid
معرفي ديبي 0 142 saeid
كه بايان در اگر.... 0 76 saeid
در كلاه قرمزي 93 چه گذشت عكس وتيپوگرافي كامل 0 105 saeid
فامیل دور وببعی به صورت مستقل وارد انتخابات شدند! 0 73 saeid
بیوگرافی بچه فامیل دور عکس 0 361 saeid
lovely pics 0 70 saeid
چه کیفی میده اگه...... 0 76 saeid
داشتن ابرو خیلی مهمه عکس 0 79 saeid
دروغ میگم؟ 0 77 saeid
همه چی حل شد وقتی 0 64 saeid
گلایه یه هموطن لر از خدا 0 97 saeid
تفعلی براستاد سخن 0 68 saeid
حال واحوال! 0 67 saeid
چرا در سايت برخي از برنامه ها اجرا نميشه مثل صندلي داغ و...؟؟؟ 0 94 saeid
زمستونه وبرفو بارونه و... 0 102 saeid
سعیداسکندری بازدید : 58 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)
زن به شیطان گفت :آیا میتوانی بروی و آن مرد خیاط راوسوسه کنی که
 همسرش را طلاق دهد ؟شیطان گفت:آری و این کار بسیار آسان است
 پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را
وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را دوست داشت و اصلا به طلاق فکرهم
نمی کرد پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف
 کرد. سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :چند متری از این پارچه ی زیبا
میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را
به زن داد سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط درب را
 باز کرد وآن زن به او گفت:اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای
 ادای نماز،و زن خیاط گفت:بفرمایید،خوش آمدید و آن زن پس از آنکه نمازش
 تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و
 سپس از خانه خارج شد.هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دیدو
 فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان
 موقع طلاق داد سپس شیطان گفت:اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم
و آن زن گفت:صبر کن نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر
 بازگردانم؟! شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟ آن زن روز بعدش رفت پیش
 خیاط و به او گفت:همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی
 دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به خانه ی یک زنی محترم برای ادای
 نماز و آن پارچه را آنجا فراموش کردم و خجالت کشیدم دوباره بروم و
پارچه را از او بگیرم و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و
 او را برگرداند به خانه اش.

والان شیطان در بیمارستان روانی به سر
می برد و اطلاعات دیگری از شیطان نداریم

برچسب ها nursepress ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
این سایت رسمی بوده وبا طراحی اختصاصی توسط آقای سعید اسکندری برای دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی همدان -1391 طراحی گردیده
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ايا كار كردن با سايت براي شما اسان است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 23
  • تعداد اعضا : 36
  • آی پی امروز : 132
  • آی پی دیروز : 77
  • بازدید امروز : 205
  • باردید دیروز : 870
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 3,582
  • بازدید ماه : 3,582
  • بازدید سال : 66,781
  • بازدید کلی : 161,349
  • کدهای اختصاصی