ای رایحه دلنشین باغ هستی، ای خورشید رخ برکشیده در پس ابر، ای سفر کرده… تا کی تو همچنان در غیبت و دیده به راهانت در شرار هجران…
جان جهان نثار قدومت باد میلاد نور مبارک
ای یوسف زهرا کی میآیی تا این تقویم مانده بر دیوار انتظار را،
ورق زنی و مرهم نگاه مهربانت را بر زخم دل نشانی.
ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که هر جمعه به یادت
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست
طوفان زده ام، راه نجاتی بفرست
گفتند که با زمزمه ی “یا مهدی”
نذر گل نرگس صلواتی بفرست
سامــــرا امشب چه نازی میکند
بـــــر زمینهــا یکه تـــــازی میکند
روز میـــــلاد گـــل نــرگس زشـــور
آسمـــــان هم عشقبــازی میکند
قدم هایت بوسهگاه چشمهایمان ای گل نرگس
جشن میلادت کاش به ضیافت ظهور میپیوست
میلاد نرگس پنهان گرامیباد
بر منتظران این خبر خوش برسانید
کامشب شب قدر است همه قدر بدانید
با نور نوشتند به پیشانی خورشید
ماهی که جهان منتظـرش بود درخشید
سحر از دامن نرجس، برآمد نوگلى زیبا
گلى کز بوى دلجویش، جهان پیر شد برنا
به صبح نیمه شعبان تجلّى کرد خورشیدى
که از نور جبینش شد، منوّر دیده زهرا (س)
کی شود آخر عیان طلعت زیبای تو
نیمه شعبان بود روز امید بشر
شادی امروز ماست نهضت فردای تو
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی / من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری / در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی . . .
ای مخزن سر کردگار ادرکنی
ای هم تو نهان هم آشکار ادرکنی
بگزیده برای خویش هرکس یاری
ای در دو جهان مرا تو یار ادرکنی . . .
گویند کسان که روز عید آمده است
این نکته بطبع من بعید آمده است
روزیست به ماعید که گویند همه
زان یار سفرکرده نوید آمده است