گوش دادم...
در خيابان وحشت زده ي تاريک
بک نفر گويي قلبش را مثل جسمي فاسد، زير پا له کرد...
در خيابان وحشت زده ي تاريک
يک ستاره ترکيد....
گوش دادم...
روزها رفتند و من ديگر
خود نميدانم کدامينم...
آن من سرسخت مغرورم...
يا من مغلوب ديرينم؟